محمدرضا شفیعی کدکنی
در روزهای آخر اسفند
کوچ بنفشههای مهاجر
زیباست
در نیم روز روشن اسفند
وقتی بنفشهها را از سایههای
سرد
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه
میهن سیارشان
در جعبههای کوچک چوبی
در گوشهی خیابان میآورند
جوی هزار زمزمه در من
میجوشد
ایکاش
ایکاش آدمی وطنش را
مثل بنفشهها
در جعبههای خاک
یک روز میتوانست
همراه خویش ببرد هر کجا
که خواست
در روشنای باران
در آفتاب پاک
ای کاش !
خوبی عزیزم ؟سال نو مبارک.
مرسی عزیزم. سال نو شما هم مبارک.
من هم این شعر استاد کدکنی رو در اواسط اسفند ۸۸ توی وبم گذاشته بودم . . بسیار زیباست و به نظرم شاهکاری از شعر امروز ماست ... به حسن سلیقه ات تبریک میگم . . بیا پیشم!