-
رشته تحصیلی
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 19:10
انگار هنوز هم در این کشور رشته های تحصیلی به دور از سطح سواد تحصیل کننده ی آن ، به جهت ماهیت ذاتیشان درجه بندی می شوند. دکتر ها و مهندس ها در زمره ی آنهایی قرار دارند که مایه ی مباهات خود و خانواده شان هستند و بقیه ی رشته ها به فراخور حالشان کم کم از درجه ی اعتبار ساقط می شوند به طوری که حتی مایه ی سر افکندگی خواهند...
-
آزادی
چهارشنبه 10 شهریورماه سال 1389 02:13
کسانی از سرزمینمان سخن به میان آوردند من اما به سرزمینی تهیدست میاندیشیدم به مردمانی از خاک و نور به خیابانی و دیواری و به انسانی خاموش ــ ایستاده در برابر دیوار ــ و به آن سنگها میاندیشیدم که برهنه بر پای ایستادهاند در آب رود در سرزمین روشن و مرتفع آفتاب و نور. به آن چیزهای از یاد رفته میاندیشیدم که خاطرهام...
-
مقصد
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1389 14:16
در جاده ای...راه رفتن... دویدن....افتادن...برخاستن....راه رفتن...دویدن... اینک به مقصد رسیده ای.... می ایستی...به پس پشت می نگری.... به روبرو نظر می کنی.... آنچه داری: اینک یک روز پیرتری و تا خرخره در ابهام فرو رفته تر....
-
زمین بی تو دروغی بس بزرگ است...
شنبه 12 تیرماه سال 1389 03:09
مرا حرفه ای دیگر نیست جز آنکه دوستت بدارم و روزی که از مواهب من بی نیاز شوی و دیگر نامه های مرا نپذیری کار و حرفه ام را از دست خواهم داد... می خواهم دوستت بدارم تا به جای همه ی جهانیان پوزش بخواهم از همه ی جنایاتی که مرتکب شده اند در حق زنان... از زنانگی ات دفاع میکنم آن سان که جنگل از درختانش دفاع می کند و موزه ی...
-
میخواهم بنویسم
سهشنبه 25 خردادماه سال 1389 20:21
میخواهم بنویسم میخواهم آوازهای مردمانم را بنویسم میخواهم بشنوم صدایشان را وقتی ترانه های تاریکی را می خوانند میخواهم چنگ اندازم به آخرین نغمه هایی که از میان نای در هم شکسته از های های اشک شان بیرون می آید و در هوا معلق باقی می ماند می خواهم رویاهایشان را در قابی از کلمات قرار دهم روحشان را به تحریر درآورم می...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 خردادماه سال 1389 02:37
این روزها، سالی می گذرد که ما شاهدیم و نظاره گر. شاهدانیم بر گذر تلخ لحظه ها و دقایق بی انصاف بر این مرز و بوم....بر مردم این سرزمین...که دیریست می خواهند دست یابند به خود...و به رهایی خود. به نظاره نشسته ایم آنان را که سخن می گویند، آنان را که گام برمی دارند، آنان را که حقیقت بر زبان جاری می سازند و آنان را که بر سر...
-
کجاست سرخی فریادهای بابک خرم
یکشنبه 23 خردادماه سال 1389 15:08
زمانه حادثه رویید با نشانه ی دیگر چنین زمانه چه سخت است در زمانه ی دیگر هزار خنجر کاری به انحنای دلم آه مخوان ، ترانه مخوان ، باش تا ترانه ی دیگر بهانه بود مرا شرکت قیام گذشته همیشه قلب مرا زخم ، زخم کهنه ی کاری همیشه دست ترا تیغ ، تیغ فاتحانه ی دیگر سکوت در دل این آشیانه ی ممتد وای کجاست منزل امنی ، کجاست خانه ی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 خردادماه سال 1389 12:48
دستان بسته ام به دعایی نمی رسد وز آسمان خسته صدایی نمی رسد دیریست مثل عقربه ها می روم ز خویش در طول جاده ای که به جایی نمی رسد دیگر امیدوار کدامین اجابتی؟ وقتی صدای تو به خدایی نمی رسد در طول جاده ای که به خورشید منتهی ست سهمی به غیر سنگ به پایی نمی رسد جز رنگ های مرگ که در گوش زندگی ست از کاروان رفته صدایی نمی رسد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 خردادماه سال 1389 12:46
ما کاشفان کوچهی بنبستیم حرفهای خستهای داریم این بار پیامبری بفرست که تنها گوش کند گروس عبدالملکیان
-
تنها یک قدم...
شنبه 8 خردادماه سال 1389 23:29
میخواهم بر بارانداز بنشینم تنها با دریاچه وقتی تاریک میشود و باد آرام میگیرد و مه بر میآید. میخواهم بر بارانداز بنشینم وقتی خانه در شادی میدرخشد. برخیز ای مه و خانه را پنهان کن صداهای درشتش را، نور چراغهایش را. میخواهم بر بارانداز بنشینم تا شب آرام گیرد. بگذار آهسته قدم بردارم در شبی که به آن نگاه میکنم به...
-
مرا تنگ در آغوش بگیر
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 12:37
روح من لباسی بود به رنگ آبی آسمان روی صخرهای گذاشتم آن را کنار دریا و عریان به سوی تو آمدم و برایت زن شدم. چنان زنی پشت میز تو نشستم جامی درکشیدم و عطر گلهای سرخ را خیال کردی که زیبایم کسی را به یادت میآوردم در رویاهایت. همهچیز از یادم رفته بود. کودکیام و وطنم. میدانستم که نوازشهای تو مرا به اسارت میبرند با...
-
قصاب خانه
جمعه 20 فروردینماه سال 1389 21:45
در زمان سلطان محمود میکشتند که شیعه است، زمان شاه سلیمان میکشتند که سنی است، زمان ناصرالدین شاه میکشتند که بابی است، زمان محمد علی شاه میکشتند که مشروطه طلب است، زمان رضا خان میکشتند که مخالف سلطنت مشروطه است، زمان پسرش میکشتند که خرابکار است ، امروز توی دهناش میزنند که منافق است و فردا وارونه بر خرش...
-
دنیای رویای من
یکشنبه 15 فروردینماه سال 1389 14:31
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمیشمارد زمین از عشق و دوستی سرشار است و صلح و آرامش، گذرگاههایش را میآراید. من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن همهگان راه گرامی آزادی را میشناسند حسد جان را نمیگزد و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند. من در رویای خود دنیایی را...
-
کوچ بنفشهها
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1389 03:15
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA محمدرضا شفیعی کدکنی در روزهای آخر اسفند کوچ بنفشههای مهاجر زیباست در نیم روز روشن اسفند وقتی بنفشهها را از سایههای سرد در اطلس شمیم بهاران با خاک و ریشه میهن سیارشان در جعبههای کوچک چوبی در گوشهی خیابان میآورند جوی هزار زمزمه در من میجوشد ایکاش ایکاش آدمی وطنش را مثل...
-
بهار
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1389 03:06
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA عنصری بلخی باد نوروزی همی در بوستان بتگر شود تا زصنعش هر درختی لعبتی دیگر شود باغ همچون کلبه بزاز پردیبا شود راغ همچون طبله عطار پرعنبر شود روی بند هر زمینی حله چینی شود گوشوار هر درختی رشته گوهر شود چون حجابی لعبتان خورشید را بینی به ناز گه برون آید زمیغ و گه به میغ اندر شود...
-
عشق
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 02:22
در فراسوهای عشق تو را دوست می دارم، در فراسوهای پرده و رنگ آیینه ها و شب پره های مشتاق را به من بده روشنی و شراب را پرنده ها و قوس و قزح را به من بده و راه آخرین را در پرده یی که می زنی مکرر کن.....
-
شرح پریشانی
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 02:21
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غم پنهانی من گوش کنید قصه بی سر و سامانی من گوش کنید گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم ساکن کوی بت عربدهجویی بودیم عقل و دین باخته، دیوانهی رویی بودیم بستهی سلسلهی سلسله مویی بودیم...
-
به رنگ ارغوان
چهارشنبه 19 اسفندماه سال 1388 13:25
هفته قبل دیدمش. بعد از پنج سال هیچ غباری نتوانسته رنگ ارغوانیش را کدر کند. آنچه به من داد لذت بود. ایده ی فوق العاده ای که از ذهن پویای ابراهیم حاتمی کیا آمد و با بازی تحسین بر انگیز حمید فرخ نژاد به دل نشست. خزر معصومی را هم دوست داشتم. تصاویر و رنگ ها وصدا ها و همه و همه دست به دست هم داده بودند تا به هوشنگ ستاری( و...
-
جن گیری امیلی رز
چهارشنبه 19 اسفندماه سال 1388 12:47
چند وقتی است خیلی به فکر فیلم جن گیری امیلی رز افتادم. راستش جنبه های فنی و بصری فیلم را خوب به خاطر ندارم. اما به نظرم از نظر مضمون خیلی جای فکر دارد. دختری که دچار علائمی می شود که از دو جنبه قابل بررسی است. نمی دانم اسمش را چه می توان گذاشت، تقابل فیزیک و متافیزیک ، رویارویی علوم تجربی و علوم ماورایی ، پیکار عقل و...
-
تمرکز
پنجشنبه 6 اسفندماه سال 1388 00:19
این تمرکز واقعا چیز غریبی است. نمی دونم چرا من در مورد هیچ کاری به خصوص سر کلاس های تئوریک نمی تونم بیشتر از نیم ساعت تمرکز داشته باشم. مثلا همین امشب سر سمینار نظریه های نقد هنرهای تجسمی در احوالات خودم دقت کردم. دیدم با اینکه هم به بحث و هم به استاد محترم و نوع تدریسشون بسیار علاقه دارم اما همچین که نیم ساعت از کلاس...
-
ایمان
چهارشنبه 28 بهمنماه سال 1388 00:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA خد ٚ اوند بی نهایت است و لا مکان و لا زمان اما به قدر غم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرو ٛٛ د می آید و به قدر آر ز و ٛٛ ی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود ملاصدرا
-
شبه داستان
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 11:45
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA سالاد مغز برای هر آدمی بسته به شرایطی که در آن به دنیا آمده و زندگی می کند یک سری انتظاراتی در هر جامعه ای تعریف شده. این انتظارات به جنسیت،شغل،تحصیلات و خیلی چیزهای دیگر بستگی دارد.مثلا در مورد یک زن: زن باید کدبانو باشد، باسلیقه باشد، خرید کردن بلد باشد، چانه زدن بلد باشد...